نکات ارزشمند



داستان نقش زن در زندگی
زن و مردی که تازه زندگیشون را با هم شروع کرده بودند به سختی گذران میکردند هر ازگاهی مرد با غذاهای متنوع به خانه میامد و گاهی روزها بدون هیچ غذایی این موضوع باعث شد زن به تعقیب مردش برود تا از کار وی سر در بیاورد بزودی متوجه شد مردش بجای کارکسب حلال  ی میکند این بود که تصمیم گرفت از آن روز به بعد تنها آب بخورد و لب به غذاهای همسرش نزند روزها میگذشت و زن همچنان فقط آب میخورد کم کم اندامش لاغر و نهیف شده بود طوری که دیگر نای راه رفتن نداشت با اینکه هنوز به همسرش علاقه مند بود و شرایط بحرانی داشت لب به غذا نمی زد تا اینکه شوهرش تسلیم شد و تصمیم گرفت سرکاری برود و لقمه حلال برای همسرش بیاورد با این کار متوجه شد چه لذتی در غذای حلال است و حال همسرش نیز روز به روز رو به بهبودی میگذاشت و زن توانست با این کا همسرش را از کار زشت ی جدا کند .

داستان کوتاه
روزی فردی در بیمارستان بستری شد. پزشک بعد از معاینه گفت متاسفانه کاری نمی تواند بکند و چند روز بیشتر به پایان عمر او باقی نمانده است. بعد از خروج پزشک، بیمار که بسیار غمگین و دل شکسته بود به کنار پنجره رفت و با تمام وجود گفت:





آخرین مطالب

آخرین ارسال ها

آخرین جستجو ها

1034330 گلچین جالبترین ها و بهترین ها پیام جدید و باحال تلگرام و اس ام اس MUSIC.VIDEO ابزاآلات صنعتی پاساژ اینترنتی ترافیک |فروشگاه لوازم یدکی موتور سیکلت|میهن یدک دانلود سرا بیداری اسلامی اخبار تکنولوژی سیدمحمدعلی موسوی